
ترجمه این بخش از داستان در سومين شماره از ماهنامه نشريه الكترونيكي ادبيات داستاني چوک در آبانماه 1389 منتشر شده است. مجله الکترونیک چوک که به صورت ماهنامه تقدیم می شود، داراي بخش هاي گوناگونی است كه با همكاري جمعي از دوستان و نويسندگان انجمن داستاني چوك با مديريت آقاي مهدي رضايي و سردبيري آقاي مصطفي مرداني انتشار يافته است. همراهان این شماره: ناتاشا اميري، خسرو عباسي خودلان، حميدرضا اكبري شروه، مجيد اسطيري، ليلي مسلمي، نگين كارگر، محمد اكبري، حسام ذكا خسروي، مجيد سيدين خراساني، آرمان شرفي، محمد امين محمدي، مريم اسحاقي.
پ.ن ۱: این بخش از داستان رو من خودم خیلی بیشتر از بقیه بخش های داستان دوست داشتم یعنی یه جورایی نشون دهنده سیستم بوروکراتیکی است که خودم در حوزه ی تدریس گرفتارش بودم. حالا نه دقیقا به این شکل ولی می دونم خیلی هامون این مدل تجربه رو داشتیم وقتی فریاد میزنی و هیچکس صداتو نمی شنوه. فرجام جون من نیای قصه بگی می دونم اینجا الان بهتره
پ.ن ۲: دلم میخواست پایان نامه ام رو گور به گورش می کردم تموم میشد خلاص 
پ.ن ۳: من که نتونستم برم تورنتو کنسرت معین و یحتمل باید بی خیال کنسرت کامران و هومن هم بشم بنابراین اکتفا می کنم به همین تفریحات سالم وطنی و به افتخار خودم و همه خانم گلهای ایرونی امروز میرم سینما فیلم "ملک سلیمان نبی"
ادامه مطلب