يكي از دوستان اين مطلب رو در وبلاگشون نوشته بودند كه خوشم اومد. به خاطر استفاده مكرر از نام خودم.... چه خود شيفته اي ام من... البته خانم عرفان نظر آهاري هميشه از اين نام به شيوه اي سمبليك در نوشته هاشون استفاده مي كنند و خيلي خوشحالم مامان فاطيم نذاشت اسمم مينو باشه. يه اس ام اس هست ميگه اين پيغام فقط جهت ظاهر شدن نام زيباي بنده بر روي گوشي شماست و هيچ ارزش ديگري ندارد... حالا اين پست هم دقيقا حكم همون اس ام اس رو داره.
دنيا كه شروع شد زنجير نداشت. خدا دنياي بي زنجير آفريد. آدم بود كه زنجير را ساخت. شيطان كمكش كرد. دل زنجير شد، عشق زنجير شد، دنيا پراز زنجير شد و آدم ها همه ديوانه زنجيري. خدا دنياي بي زنجير مي خواست. نام دنياي بي زنجير اما بهشت است. امتحان آدم اما همين جا بود. دست هاي شيطان پراز زنجير بود. خدا گفت: زنجيرت را پاره كن شايد نام زنجير تو عشق است. يك نفر زنجيرهايش را پاره كرد. نامش را مجنون گذاشتند. مجنون اما نه ديوانه بود و نه زنجيري. اين نام را شيطان بر او گذاشت. شيطان آدم را در زنجير مي خواست. ليلي مجنون را بي زنجير مي خواست، ليلي مي دانست خدا چه مي خواهد. ليلي كمك كرد تا مجنون زجيرش را پاره كند. ليلي زنجير نبود. ليلي نمي خواست زنجير باشد. ليلي ماند؛ زيرا ليلي نام ديگر آزادي است.
عرفان نظر آهاري، چلچراغ
پ.ن : تا دنيا دنيا بوده مردها عاشق پيشه بودند و زنها ناز كردند و گذاشتند آقايون به همين طريق دوستشون داشته باشند من نمي فهمم امروز صبح هدف اون دختر خانم حدودا 32 ساله از چشمك زدن و شماره تلفن دادن به اون آقا پسر 26-27 ساله توي خيابون چي بود؟ به خدا بد نيست گاهي حواسمون باشه از چه جنسي هستيم.
بعدا نوشت: بخش ۴ رقصنده ايزو تصحيح شد و قابل دانلود است.



