
یاسوناری کاواباتا (۱۸۹۹ - ۱۹۷۲) نخستین ژاپني برندهٔ جایزه نوبل ادبيات است. این کتاب را آقای رضا دادویی ترجمه کرده اند و از این نویسنده تا الان چندین کتاب ترجمه شده و از آنجایی که ما در ایران آباد و بسی زیبا زندگی می کنیم هیچ کدوم از کتابهاش دیگه گیر نمیاد و امیدوارم دوباره تجدید چاپ بشه... پارسال یه کتاب از یوکیو میشیما معرفی کرده بودم دوستی برام کامنت گذاشته بود که از بس فیلمهای کره ای و خالی بندی های ژاپنی زیاد شده ما تمایلی به خواندن کتابهای ژاپنی نداریم... ولی من خودم دقیقا الان سه روزه تو کف همین داستان موندم و حالا بماند که بنده به کتابهای ژاپنی علاقه ی خاصی دارم... خلاصه حیفم اومد معرفی نکنم... مطمئنا یک ماه دیگه کتابش تموم میشه و نیست و نابود میشه و ایشالله ۱۰۰ سال بعد دوباره تجدید چاپ میشه. «خانه خوبرويان خفته»، محلي براي پيرمرداني بود كه تمايلات مردانگي نداشتند و براي كسب اعتماد به نفس و احساس شاد بودن، شبي را كنار دختر زيباي خفتهاي ميگذراندند. روزي اگوچي پير به تشويق دوستش، براي نخستين بار براي ارضاي حس كنجكاوي به خانة خوبرويان خفته رفت و با بودن در كنار يكي از خوبرويان خفته، خاطرات گذشته در او زنده شد. اما او ديگر قصد نداشت پردهاي ديگر به پروندههاي سياهش اضافه كند و او تصميم گرفت كه ديگر به خانة خوبرويان خفته قدم نگذارد. اما حس ماجراجويي، وسوسه و كسب لذت او را دوباره به آن خانهها كشاند. روی جلد این کتاب نوشته بهترین رمان قرن ژاپن ولی به نظر من یکی از بهترین کتابهایی بود که در تمام عمرم خواندم و خوشحالم بالاخره می تونم در جواب به سوال دوستام که همیشه می پرسن بهترین کتابی که خوندی چیه؟ و من همیشه میگم نمی دونم خیلی زیاده ... ولی مطمئنم از این به بعد اسم این کتاب رو خواهم گفت چون دقیقا ۱۲ روزه هنوز از فضای داستان نتونستم خودمو نجات بدم.
پ.ن ۱: دارم راجع به این کتاب یه نقد می نویسم. تموم شد حتما در پست های بعدی آپ می کنم.
پ.ن ۲: من هنوز منتظر كپي نسخه «رقصنده ايزو» هستما پس كي برام ارسال مي كني بدجنس؟
پ.ن 3: واقعا اين روزها با روزهاي عادي زندگيمون چه فرقي داره؟ همه چي مثل قبله . اه وقتي فكر ميكنم سال جديدمو دوباره قراره با پايان نامه شروع كنم حالم بهم ميخوره... 3سال و نيم دفاع مقدس.