
من اصلا گمون نمي كنم كه آدميزاد تو اين دنيا كم چيزي باشه. اين دنيا بدون ما چيه؟ يه جاي سرد و سياه٬ بدون يه مثقال شعر. ما روش اسم گذاشته ايم. ما ادماييم كه توي اين هزار تو٬ بيقوله ها را گذاشته ايم٬ ستاره هاي مرده رو٬ بي نهايت رو٬ ابديت رو٬ چيزهايي رو كه هيچ كس نمي بينه٬ مائيم كه سرگيجه آورش كرده يم. ما كم چيزي نيستيم٬ عمرمون كوتاه هست اما كم چيزي نيستيم... (ص 81)
ما در حسرت دنيايي زندگي مي كنيم كه جدايي توش راهي نداشته باشه. در نوستالژي يك تماميت گم شده يم. نوستالژي يي كه با تكه تكه شدن جهان كه محصول زندگي مدرنه٬ تشديد مي شه. (ص 91)
همه ي دنيا پشت دره... دنيا هميشه اون ور در ايستاده! ... (ص 95)
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۱/۰۱/۱۷ساعت 12:47  توسط لیلی
|